ریکو پس از آسیب‌دیدگی شدید سر در هنگام کمپ‌زدن در کوه‌های کت‌اسکیل، دچار کابوس‌ها و幻‌دیدهای آزاردهنده می‌شود. در این میان، بیلی با واداشتن او به پذیرفتن باورهای عجیبش، واقعیتی هولناک برای ریکو می‌سازد که او را هرچه بیشتر در ورطهٔ ترس و ناامیدی فرو می‌برد و ...

"آمبروز لندن" خواب‌شناس برجسته، به آسایشگاه روانی آرکهام فراخوانده می‌شود تا پرونده‌ای عجیب از اختلال هویت تجزیه‌ای در بیماری به نام "جیمز فِلِپس" را بررسی کند. اما ...

یک دختر 14 ساله که با طلاق والدینش، مدرسه جدید و دردهای معمولی نوجوانی دست و پنجه نرم می کند، هدف و غرور را در یک اسب گمشده که از او مراقبت می کند و برای یک مسابقه ایالتی آموزش می دهد، می یابد.

«برت رید» (ست روجن) در ظاهر یک روزنامه نگار است اما گاهی نقاب به چهره میزند و به مبارزه با افراد شرور شهر می پردازد و مردم این ابرقهرمان را زنبور سبز می نامند.

جیم در نیویورک همراه با خانوداه خود زندگی خوب و عادی دارد ناگهان اقصاد کشور نابود میشود جیم همه زندگی اش را از دست میدهد...

«دني وينيارد» (فورلانگ)، نوجواني سفيد پوست است که روزي با چند جوان سياه پوست درگير مي شود و موضوع را با «درک» (نورتن)، برادر بزرگ ترش که گرايشات تند نئونازي دارد، در ميان مي گذارد. «درک» بي مهابا سلاحش را بر مي دارد و به سراغ جوانان سياه پوست مي رود، آنان را مي کشد، و به زندان محکوم مي شود. اما در زندان، به دليل بدرفتاري زندانيان سفيد پوست با او، ديدگاهش نسبت به سياه پوستان عوض مي شود...

دو روبات با ظاهري انساني از زمان آينده مي آيند، يکي (شوارتسنگر) براي مراقبت از پسر بچه اي به نام «جان کانر» (فورلانگ) ـ که در آينده رهبري مبارزه ي انسان عليه کامپيوتر را به عهده خواهد گرفت ـ و ديگري «نابودگر تي هزار» (پاتريک) که بسيار پيشرفته تر است و مي تواند به هر شکلي دربيايد.